اسرا اسرا ، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره
پارساپارسا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

فرشته کوچولوی آسمانی خانه ما

کم کم ...

اینم یه متنی که خیلی دوست دارم تقدیم  کوچولوهای نازم :  کم کم یاد خواهی گرفت تفاوت میان ظریف نگه داشتن یک دست و زنجیر کردن یک روح را اینکه عشق تکیه کردن نیست و رفاقت اطمینان خاطر و یاد میگیری که بوسه ها قرارداد نیستند و هدیه ها معنی عهد و پیمان نمیدهند کم کم یاد میگیری که حتی نور خورشید هم می سوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری باید باغ خودت را پرورش دهی به جای اینکه منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد یاد میگیری که می توانی تحمل کنی که محکم باشی پای هر خداحافظی یاد میگیری که خیلی می ارزی. لوییس بورخس
20 مهر 1392

برای دخترم ...عزیز دلم

ای نوازش تو بهترین امید زیستن ! در کنار تو من ز اوج لذتی نگفتنی گذشته ام در بنفشه زار چشم تو برگهای زرد و نیلی و بنفش ، عطرهای سبز و آبی و کبود، نغمه های ناشنیده ساز می کنند ، بهتر از تمام نغمه ها و سازها ! روی مخمل لطیف گونه هات ، غنچه های رنگ رنگ ناز ، برگهای تازه تازه باز می کنند ، بهتر از تمام رنگ ها و رازها ! خوب ِ خوب ِ نازنین من ! نام تو مرا همیشه مست می کند ، بهتر از شراب ، بهتر از تمام شعرهای ناب ! نام تو ، اگر چه بهترین سرود زندگی است من تو را به خلوت خیال خود : بهترین ِ بهترین ِ من خطاب میکنم ــ بهترین بهترین من ــ !
8 مهر 1392

من مادرم حتی در خواب هم عاشق مادر بودنم....

انقدر لحظه هام پر عاشق از شما  های کوچولومه که نمیدونم کدومش را بنویسم ....کم میارن کلمه ها برای لحظه های مادر بودنم کلمه ها حقیرندبرای توصیف ثانیه های بودن کنار شما دو غنچه به گل نشسته من .... کلمه ها نمیتوانند به اندازه اپسیلونی از لذت مادر شدنم ودراغوش کشیدن دلبندانم و بوسیدنشون  را معنا کنند.... عاشق قدمهای کوچک پارسای شیرین ادای هستم که لحظهامو پر میکنه از شور و شوق ...مث ی کوهنورد از در و دیوارو مبل و تختو میز  میکشه بالا .... عاشق لحظه هایم که  دخترکم سرش را تو دستام میذاره و ارام ارام تو اغوشم به خواب میره .... عاشق شیطنت های دخترکم وقتی رژلب های من را بر میداره و تردید داره کدوم را باید بزنه .... عاشق...
5 مهر 1392
1